هوا آنقدر خنك است كه دندانهايم به هم ميخورد اما بچهها اينجا آنقدر سرگرم آمادهسازي خودشان هستند كه سرما را احساس نميكنند، قرار است تا لحظاتي ديگر در اينجا هيجان به اوج برسد «انفجار آدرنالين».تعدادشان به 12 نفر ميرسد، آنها يكي از مهمترين گروههايي هستند كه در كشورمان،«آونگ بزرگ» را تجربه ميكنند.
ميپرسيد آونگ بزرگ چيست؟ بچههاي گروه ميگويند «تاب بازي». اين اصطلاحي است كه آنها بين خودشان براي اين ورزش مهيج به كار ميبرند، آونگ بزرگ رشتهاي است كه شما در آن هم سقوط را تجربه ميكنيد و هم تاب خوردن در ارتفاع 40 متري را.
شايد تصور كنيد كار سادهاي است اما اگر قرار باشد از روي پلي به سمت پايين بپريد و ميان دو صخره در حالي كه به طنابي وصل هستيد، تاب بخوريد، به طورقطع، حس و حال تازهاي از هيجان را احساس خواهيد كرد.
در اين گزارش با ما همراه باشيد تا در ميان صخرهها و كوهها به دنبال يافتن هيجان برويم و با گروهي همراه شويم كه از پريدن و معلق ماندن ميان زمين و آسمان هيچ هراسي ندارند.بالاي پل ايستاده. دوستانش از پايين به دوست خود در ارتفاع 40 متري خيره شده و با دوربينهايشان او را نشانه رفتهاند.به نظر ميرسد كه پسر جوان دو دل است اما دوستانش از پايين با فرياد ميگويند«بپر،بپر».بعضيها هم براي خنده ميگويند«خدا رحمتش كند».
بالاخره پسر جوان لبه پل ميايستد و بعد از فريادي كشدار، خودش را پرت ميكند، تازهواردها چشمهايشان را ميبندند و عدهاي با كنجكاوي، پرش را دنبال ميكنند.پرنده جوان تا نقطهاي در نزديكي زمين ميرسد و سقوط آزاد به يادماندنياي را تجربه ميكند اما درست در لحظهاي كه همه تصور ميكنند الان است كه به زمين بخورد، شروع به تاب خوردن ميكند، او همچنان فرياد ميزند و معلوم است از پرش خود حسابي راضي است.
در ميان اعضاي اين جمع به سراغ «امين معبودي» ميرويم. پسر 27 سالهاي كه كم حرف است اما وقتي صحبت از آونگ بزرگ به ميان ميآيد، با هيجان خاصي شروع به صحبت ميكند. امين سرش درد ميكند براي هيجان. او همه آخر هفتههايش به دنبال انفجار آدرنالين است.خودش ميگويد:«اصلا زندگي بدون هيجان معني ندارد».
دوستان جديد، هيجاني تازه
امين معبودي در روزهاي كاري هفته سخت مشغول كار است اما اگر پاي اتفاق يا ورزشي مهيج در ميان باشد، هر كجا كه باشد، بار و بنديلش را ميبندد و خودش را به جمع دوستانش ميرساند تا هيجان تازهاي را تجربه كند. درست مثل آونگ بزرگ كه از طريق دوستانش با اين رشته ورزشي مهيج آشنا شد.
از ارتفاع نميترسي؟
نه. چون كه قبل از تمرين آونگ بزرگ، ارتفاع و پرش از ارتفاع را تجربه كرده بودم.
چطوري؟
اول از همه هيجان را با موتورسواري تجربه كردم. موتور «كراس» كار ميكردم. يادم هست كه آن اوايل نميتوانستم سوار موتور شوم اما پس از چندبار تمرين و لذت بردن از موتورسواري، موفق شدم از رمپهايي با ارتفاع زياد هم پرش كنم. اما غير از موتورسواري، چتربازي، پاراگلايدر، راپل، آونگ بزرگ و آفرود را هم تجربه كردهام.
چه چيزي باعث ميشود تا به دنبال اين ورزشهاي خطرناك بروي؟
هيجان و فقط هيجان.
به خطر فكر نميكني؟
اگر ايمني را رعايت كنيد هيچ اتفاقي رخ نميدهد. مثلا در رشته آونگ بزرگ كه شما در ابتدا سقوط را تجربه ميكنيد و بعد هم ميان دو صخره تاب ميخوريد، اگر كسي كه شما را حمايت ميكند و طناب مخصوص را ميبندد، يك «حرفهاي» باشد هيچ خطري شما را تهديد نميكند، ضمن اينكه اين رشته نسبت به رشتههاي ديگر ضريب اطمينان بالايي دارد چراكه علاوه بر طنابي كه به شما بسته ميشود، حمايتگر با طناب كمكي ديگري، هواي شما را دارد.
چطور با اين رشته آشنا شدي؟
از طريق دوستانم. من دوستان زيادي دارم كه مثل خودم به دنبال هيجان هستند
منبع:همشهري سرنخ
نظر شما